789 .

ساخت وبلاگ

امکانات وب

بسم اللهمتأثر شده‌بودم .. از چیزی که یادم نیس ، مرتبط به اتفاقات این روزا احتمالن .. و چشایی که داش تلاش می‌کرد بغضش‌و بیرون بریزه .. و اطمینان ازینکه کسی حواسش نیس که اگه باشه هم متوجه نمی‌شههندزفری توی گوش و همین‌جوری که کسی توی گوشش چیزی ، می‌خوند با بی‌خیالی و حالی که مال خودشه گف : « تو دیگه گریه‌هات نمیاد .. تو دیگه فقط خنده‌هات میاد »..یا هربار که تماس می‌گیره که چیزی و بهم بگه .. نی نی ( نوه ) داشتن خاله یا شروع شدن برنامه محفل .. گوشام تیز می‌شه به شنیدن پسرکی که دومین شده در همراهی و هم‌پایی باهام .. و اولیش ؟ چرا ازش ننوشتم ؟..ازین قرار بود که بغض و گریه‌های نکرده . نکه نکرده ، راه‌بند‌شده و نیومده ، دستاشو مشت کرده باشه دور گلومو قصد سر باز‌کردن نداشته باشه .. اهل گریه هم نبودم .. و حالا بیشتر شده گریه‌نکردنام !احتمالن از مریضی چند روزه بعدش حرف زده بودم با کسی و شنیده بوده که نمی‌تونم گریه کنم .+ مرتبط به حال عمومی دنیا !+ من های هایِ گریه شمارو نمی‌خواستم .. نمی‌خوام هیچ وقت .. اما شنیدم .. به دل .. و این رنج آخر ماست ✌️سنجاق بشهـ بهـ: پرچنهُـ یوسفش + نوشته شده در  پنجشنبه نهم فروردین ۱۴۰۳ساعت 7:53  توسط پُرچِنهـ هه  |  789 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 18 تاريخ : جمعه 10 فروردين 1403 ساعت: 18:28

بسم اللهدلم برای اینجا تنگ می‌شه .. مثه کتابایی که جزئی از وجودم بودن ، پاره‌ای از تنم ، دورترها که تدریسشون می‌کردم .. الآنا هم هنوزممکنه به کارامون فکر هم بکنیم ؟ به اینکه عزیزی‌و از دلی کَنده باشیم شاید .. و یا پاره محبوبی‌و از تنی ؟..+ فک کنیم ؛)سنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـُ الله مددی + نوشته شده در  شنبه بیست و هشتم بهمن ۱۴۰۲ساعت 3:39  توسط پُرچِنهـ هه  |  789 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 26 تاريخ : دوشنبه 30 بهمن 1402 ساعت: 14:49

بسم اللهبا اینکه مسأله بین خدا بود و بنده‌هاش .. با اینکه صاحب حق نبودم .. اما همه عمر ناراحت شدم .. برای خونواده ، برای دوستام .. و حالاها بیشتر برای جان شیرین ولایتو سؤالم مدام همین بوده :از طرف ما نیست این بی‌احترامی .. از طرف شما چرا باید باشه ؟!.+ و قرار نیس شبیه تو بشمسنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـُ الله مددی + نوشته شده در  سه شنبه دوازدهم اردیبهشت ۱۴۰۲ساعت 15:2  توسط پُرچِنهـ هه  |  789 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 52 تاريخ : يکشنبه 1 مرداد 1402 ساعت: 10:59

بسم اللهشوخی خوبی نبود !اول هفته تولد چل سالگیم بود به ماه قمریچهل سال تموم ! اونم وقتی هنوز یه سال و دو ماه و چن روز دیگه ازش مونده .. به سال شمسیحالا یه چل‌ساله‌ممبارکم :|.همین که از چار پنج سال قبلش شروع کرده بود به لرزوندن و فروریختن و آوارکردن .. این کوفتی تا الآن که سهمگین‌ترین بوده .. بقیه‌ش ؟ میلی به دونستن اینکه تا کجای این دنیا باهاشم .. باهامه‌رو ندارم .. جای دیگه‌ای‌رو دوست‌تر دارم .. جهنمش‌رو حتی .. ولی به هوای چیز دیگه‌ای غیر سوختنم ! زندگی .. زنده‌بودن .. گمانم به خدا اینه.این سالِ چل ، صاحب کارگاه خونگی دوزُ بافِ خودم شدم .. هنوز اول راهشم .. با آزمون و خطاهایی که نرسیدن به انتخاب قطعی و تثبیت .. شاکرم ؟ معلومه .. راضی ؟ ترجیح من چیز دیگه‌ای بود .. حالا دارم چیزی‌و زندگی می‌کنم که آرزوی بعضیاس .. اگه نگیم خیلیا .. آرزو کرده بودمش ؟ یادم نمیاد .. من یه مغرورِ ناشکر نیستم .. یه آرزو نکنمکسی که آرزو نمی‌کنه ، عوضش اعتماد داره .. رضایت از کجا میاد ؟ وقتی هیچی‌ چیزی که موهات بابتش سفید شد ، نیست و برات می‎‌نویسن چیزی که داری آرزوی خیلیاس ، لبخند می‌شی و ذوق و کمی اشک و بیشتر سکوتمن یه مغرور ناشکر نیستم .. یه آرزو نکنم که ترجیح داده جای خدایا شکرت گفتنِ پر طعنه پر آه ، بگیرم طرفش و بگم بفرما این فرمون و اون دست خودت ، من بقیه‌شو زندگی می‌کنم با دستایی که از راحتی خیال زیر بغلم جمع‌شدن .. بی‌اون که چیزی از اعتمادم فرو بریزه .. اینجوری خواستی .. منم به کسی نمی‌گم سقف خواستنم هیچی این دنیا هم نبود :)..شکر شکر شکر :)توو شبام موت‌و ندارم .. ماه ابروت‌و ندارمغم دلتنگیت‌و هر شب ، رو سرم هوار کردی سنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـُ الله مددی, پرچنهـ و پرچنگياش + نوشته شده در   789 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 84 تاريخ : يکشنبه 7 اسفند 1401 ساعت: 14:14

بسم اللهتوی یکی ازین اردوهای استانی ، نشسته بودیم دور سفره . خانمی ، دوغ خواست . بزرگواری ازون ور سفره ، بطری دوغ‌و گرفتن سمتشخانمم جای تشکر گف : « تَــشِه به مُو مِتّـی ؟ » ( ته‌شو به من می‌دی ؟! ).​​​​​​.محبت‌کردن این چیزارم داره .. که شما نیّتت رفع نیازه ، برآوردنه ، کمک‌کردنه ، خیره .. و اون تَشو می‌بینه ولی .. فقطخلاصه که تَشم بود ، بتـــّـه ، با همون نیتی که داری و درسته 789 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 79 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 11:20

بسم اللهمرگ برای من یه اتفاق زیباساعجاب‌انگیز ، هیجان‌دار ، معرکه ، بی‌نظیر .. و وااااااو ! ببین خدا چه کرده‌طور :)و عزرائیل ؟ دوسش می‌دارم .. چهره‌ش مهربونه .. و نگاهش حیادار .. و زیادی مأمور و مسئول ! :|..مرگ یه انتقاله .. یه لحظه ، ازین دنیا به جایی به قطع بهترین .. اونجایی که عدالت خدا تنها حاکمشه ، حکم به دوزخم که داده شه ، برای من دوس‌داشتنی‌تر از نفس‌کشیدن لای قضاوتای آدماس ...+ دلیلی نداره که نترسم ! عمل من از عدالت خدا سواس سنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـُ الله مددی, پرچنهـ و پرچنگياش + نوشته شده در  جمعه چهاردهم بهمن ۱۴۰۱ساعت 3:52  توسط پُرچِنهـ هه  |  789 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 78 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 11:20

بسم اللهاین ننگ بدتره که چِش سرمون شمارو ندیده باشه ، یا دیده و نشناخته باشه هزارم که بگی تموم شبای این سالا ، سرمون تکیه‌داده به بازوی شما بوده کس نداند ، خدای داند و بسعشق‌هایی که با نگار کنیم + کی می‌تونه مرز ادعا و حقیقت‌و ببینه ، جز شاهد بی‌ادعا ؟!* مولاناسنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـُ یوسفش + نوشته شده در  سه شنبه هجدهم بهمن ۱۴۰۱ساعت 0:17  توسط پُرچِنهـ هه  |  789 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 82 تاريخ : سه شنبه 18 بهمن 1401 ساعت: 11:20

بسم الله

تو گریه هم می‌کنی ؟ وقتی آدما گناه می‌کنن ، بیشتر .. یا وقتی آخرین ذره امیدشونو بهت گم می‌کنن ؟

اونا حتی آرزو نمی‌کنن که کاش به غیر تو امیدی می‌داشتن

+ تو گریه هم می‌کنی ؟


سنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـُ یوسفش
+ نوشته شده در  چهارشنبه پنجم بهمن ۱۴۰۱ساعت 6:53  توسط پُرچِنهـ هه  | 

789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 82 تاريخ : پنجشنبه 6 بهمن 1401 ساعت: 13:14

بسم اللهچه اتفاقی افتاده ؟ ممکنه خدا چیزایی‌و توو وجودمون تعبیه کرده باشه برا روز مبادا ؟ این حالا دل‌مشغولی این روزامه..اینکه بخوای چیزی با تلقین و اصرار به داشتنش در فکرت ، رؤیابافی یا نوشتنش روی کاغذ برات بدست‌آوردنی‌بشه ، زیادی زرده .. زیادی تخیلیتو وقتی می‌رسی بهش که به‌علاوه شدنی‌بودنش ، خواستن ، تجسم ، فکر‌کردن و نوشتنش ، بهت انگیزه بده برای حرکت ، جستجو و به‌دست آوردن اون چیز / کس / هدف عمل.. عمل .. عمل ، این یکی خیلی مهمه..ممکنه هم به‌چیزی برسی ، نکته‌ای ، کلمه قصاری ، قاعده‌ای .. حالا توی هر سنی .. بدون هیچ پیش‌فرضی که متوجه‌ش بوده‌باشیچه اتفاقی افتاده ؟ ممکنه خدا چیزایی‌و توو وجودمون تعبیه کرده باشه برا روز مبادا ؟..و همه چیزم با اراده و انگیزه و عمل ، به‌دست‌آوردنی .. نیست :)سنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـ و پرچنگياش + نوشته شده در  دوشنبه سوم بهمن ۱۴۰۱ساعت 8:49  توسط پُرچِنهـ هه  |  789 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 92 تاريخ : سه شنبه 4 بهمن 1401 ساعت: 17:51

بسم اللهوقتی به باورهای درست کسی توهین می‌کنی ، وقاحت توئه که بیشتر از شناعت کلماتت توو ذوق می‌زنه...زورِ باورهای درستِ شکل‌گرفته در جوونی / میانسالیت به باورهای غلطِ از بچگی فروشده در ذهن و روحت رسیده ؟ ...از کجا معلوم درسته ؟ تو از کجا نادرستیش‌و فهمیدی ؟..من عادت دارم جوالدوز‌و هم به خودم بزنم ؛) .+ وقتی دارم سعی می‌کنم آدم بشم / باشم سنجاق بشهـ بهـ: پرچنهـُ الله مددی, پرچنهـ و پرچنگياش + نوشته شده در  سه شنبه چهارم بهمن ۱۴۰۱ساعت 0:23  توسط پُرچِنهـ هه  |  789 ....ادامه مطلب
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 91 تاريخ : سه شنبه 4 بهمن 1401 ساعت: 17:51