+353 .

ساخت وبلاگ

امکانات وب

بسم الله

متأثر شده‌بودم .. از چیزی که یادم نیس ، مرتبط به اتفاقات این روزا احتمالن .. و چشایی که داش تلاش می‌کرد بغضش‌و بیرون بریزه .. و اطمینان ازینکه کسی حواسش نیس که اگه باشه هم متوجه نمی‌شه

هندزفری توی گوش و همین‌جوری که کسی توی گوشش چیزی ، می‌خوند با بی‌خیالی و حالی که مال خودشه گف : « تو دیگه گریه‌هات نمیاد .. تو دیگه فقط خنده‌هات میاد »

..

یا هربار که تماس می‌گیره که چیزی و بهم بگه .. نی نی ( نوه ) داشتن خاله یا شروع شدن برنامه محفل .. گوشام تیز می‌شه به شنیدن پسرکی که دومین شده در همراهی و هم‌پایی باهام .. و اولیش ؟ چرا ازش ننوشتم ؟

..

ازین قرار بود که بغض و گریه‌های نکرده . نکه نکرده ، راه‌بند‌شده و نیومده ، دستاشو مشت کرده باشه دور گلومو قصد سر باز‌کردن نداشته باشه .. اهل گریه هم نبودم .. و حالا بیشتر شده گریه‌نکردنام !

احتمالن از مریضی چند روزه بعدش حرف زده بودم با کسی و شنیده بوده که نمی‌تونم گریه کنم

.

+ مرتبط به حال عمومی دنیا !

+ من های هایِ گریه شمارو نمی‌خواستم .. نمی‌خوام هیچ وقت .. اما شنیدم .. به دل .. و این رنج آخر ماست ✌️


سنجاق بشهـ بهـ: پرچنهُـ یوسفش
+ نوشته شده در  پنجشنبه نهم فروردین ۱۴۰۳ساعت 7:53  توسط پُرچِنهـ هه  | 

789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 19 تاريخ : جمعه 10 فروردين 1403 ساعت: 18:28