آفتاب زده بود .. به هر طرف که دست دراز کرده بودن ، عصایی برای تکیه کردنشون نبود که نبود .. یا بود و دور اما .. آفتاب زده بود .. شاخه های ترد و نازک ، گَل هم لولیده بودن و وزنشون زیاد که شد از گوشه گلدون سُر خورده بودن پایین .. آفتاب زده بود .. گرم و ملایم .. اون پایین ، سمت زمین ، زندگی بازم در جریان بود ..
یا امتدادِ حضور شماس که دلبری میکنه ، جانِ جهان ؟ :)
+ حالِ این روزا هر چقد که بد ، امیدِ بودن شما رو کم نداره عزیز .. مطمئن ؛)
برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 159