خب من به اتفاقا به چِش استادی نگاه میکنم .. و همیشه سعی کردم شاگردی باشم در حال آموختن . آموختن از خوبیها ، آموختن از بدیها . چه برای خودم اتفاق افتاده باشه یا نه ولی از نزدیک شاهدش باشم یا از دور
آدم گاهی مجبوره چیزی رو انتخاب کنه ، شرایطیرو ، آدمیرو ، زندگیای رو .. یا گاهی مجبوره به کنارگذاشتن و رد شدن .. و یاهای دیگه .. امیدوارم بتونیم تشخیص بدیم منشأ این جبر و ریشهش جایی توی رفتار و حرفها و ایدئولوژی و فیلان خودمونه نه خدا و خواستش و بیسارش .. من البته سعیَم کردم شاگرد منصفی باشم و این درس از انصاف بیرون اومده که " هیچوقت نشد خدا مقصر باشه " حتی وقتی بدترین بودم در نگاه و فکر و عمل .. مقصر یا من بودم یا اهمال و سستیم یا غرورم مثلا یا ویژگیای دیگه .. یا کسی دیگه و اهمال اون یا کسای بعدیای یا قانون اشتباهی یا ... ولی خدا .. نه
+ انصاف ، زیادی بزرگ بود و اگه تنها باری باشه که توی دهه چهارم زندگی به دوش کشیدمش .. خدارو بابت این عنایتش هم شکر و هم حمد و هم سجده :)
789 ....برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 123