بسم الله
سر رام در مغازهها باز بود و اجناس چشمک میزدن و وانستادم نگاشون کنم .. همینقد بدبخت و خجالتی و بمیر !
آقاهه گف هر کدومو خواستین بردارین اشانتیون و برنداشتم هیچ کدومو :( همینقد بدبخت و خجالتی و بمیر !
هنوز تنهایی پشت ویترین مغازهها واستادن و اجناسو دیدن برام مرگه ! هنوز وقتی خود طرف مختارم میذاره که چیزی رو بردارم .. مجانی .. مفت بابا مفت .. روم نمیشه و تشکر میکنم " نه ممنون دستتون درد نکنه " همینقد بدبخت و خجالتی و بمیر !
میدونی ؟ الان و این موقع از عمرم تغییر کردنم دست خودمه .. میدونم که میتونم خودمو تغییر بدم .. اما نمیخوام ! خواستنی از سر نخواستن .. راضی به خود بودن ! راجعبه خوب و بدش حرفی ندارم :) وا باشه بهتره تَش :))
789 ....برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 100