بسم الله
اومده بود کاراشو انجام بدم و چن بار ازم پرسید " شمام حتما میدونین دارن طلاق میگیرن .. اشکال نداره اسم اون بنده خدا توو شناسناممه و بعدا قراره برداشته شه ؟ " و هی گفته بودم " نه اشکال نداره " و همه طول مکالمه فکرده بودم والدینش در حال طلاقن ! به ذهنمم نرسیده بود اسم والدین ، صفحه دومه شناسنامهس ؟ طلاق بگیرن ، میشه اسمشونو برداش از شناسنامه فرزند ؟ خودش در حال جداییه و من ؟ فک میکنم به جَوونی که نرسیده به سن قانونی هنوز ! :(
..
دم در واستاده بود و صورتشو لای دستاش قایم کرده بود . با همون خنده همیشگی و همون کلکای گذشته :) امسالم نیومد سر کلاس و سپرده بودم به بچهها برسونن بهش که مثه پارسال نیس که در بره از زیر قانون آموزشی و آخرش بیاد امتحان بده و خدافظ ! .. گف " مامان بابام داشتن جدا میشدن " .. پرسیده بودم " حالا بالاخره تونستی صلح برقرار کنی بینشون ؟ " نپرسیده بودمم ، اتفاق افتاده جمع نمیشد هیچ وخ !
789 ....برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 127