بسم الله
تکنولوژی و سرعتبخشیدنش به انجام کارا هنوزم برام حیرتانگیزه . ذوق میکنم و از ته دل خدارو بابتش شُکر . پریروز بهم کمک کرد ، توی زمان کوتاهی یه فایل صوتیرو آنلاین به دو قسمت تقسیم کنم . قبلش توی خونه سفارش خریدارو داده بودیم . دیروزم باعث شد دو تا فیلمو که موقع عوض کردن ویندوز پاک شده بودو یهجا که فکرشو نمیکردم پیدا کنم :) دو تا فیلم از وقتی برادرزاده جانم توی سونو بود ! و یه کم بعدتر از دنیا اومدنش .
اینکه خیلی وقته زندگیامون اینجوری شده ، باعث نمیشه یادمون بره چه نعمت بزرگیه که داریمش
..
خب ! از خودم پرسیدم " من اینجا چکار میکنم ؟ " .. وسط بحث و آدمایی که شبیه هم نیستیم . نه حرفامون ، نه دغدغههامون ، نه نوع زندگیمون ، نه فکرمون ، نه هیچیمون . خودمو بالاتر ندیده بودم ازشون چون قاضی ، همیشه اونیه که عادلترین و بیناترینه . از کجا معلوم که مقبول نباشن براش و من روندهشده نباشم ؟ اما تفاوتمون توی چِش بود به هر حال . از خودم پرسیدم و گرچه هنوز محترمن ولی تصمیم گرفتم ، ببندم این پروندهرو !
پ . ن : اینو عمیقا درک کردم که در معرض عقاید و افکار مختلف بودن ، باعث میشه به مرور و ناخواسته کمی ، حداقل کمی شبیهشون بشی . حتی شده در حد یه جمله که از دهنت درمیره ، یا یه فکر که " نکنه واقعا همینجوریه که میگن ؟! " . ربطی به ثبات شخصیتی نداره به نظرم .. تو نمیخوای اما پوچیای که در معرضشی ، به سمتش رفتی و با دنبال کردنش پذیرفتیش - حتی اگه هم عقیده نبودی و فقط برای گذران وقت بهش سرزدی - جایی درونت ، توی مغزت ، روحیهت ، حرفات خودشو نشون داده
برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 126