803 .

ساخت وبلاگ

امکانات وب

بسم الله الرفیق

دیروز بعدِ گذروندن روزای تب دار و افتاده ، اول صبحی ، ناخون گرفتم . جیگولچه اومد . رواندازمو انداختم توی ماشین ، صبحونه جینگولچه رو دادم و بعدِ مدتها به گلدونا رسیدم . فکردم ادامه دار باشه این حال ، اما ...

بعدِ أحیای اول ، فکرده بودم چقد آروم میشه آدم ، چقد سبک میشه دلت ، بال باز میکنی انگار توی حال خوشِ الهی العفو ، اما ...

اول روشنی هوا ، شور افتاده بود به دلم یهو ، مثه حال خیلی وقتای این سالا .. یهو هول میفته به دلت ، سرگردون میشی ، آویزون

دور خودم چرخیده بودم ، خدا خدا کرده بودم .. ای که مرا خوانده ای .. ای که مرا خوانده ای

جدولمو بردم و نشستم رو پله حیاط خلوت .. یه کم حل کردم و خوب نشده بود این حال 

قرآن جهیزیه مامان و حیاط خلوت و درِ بسته .. بی قراری .. بی قراری .. نشد ، آروم نشد که دلم

پا لخت کرده و سر برهنه .. سنگ ریزه جمع کردم دور هم قد مُهر و به سجده افتاده .. به لحظه اضطرار حسین (ع) قسم داده ، أینَ کُنت ؟ * گو .. أین کنت ؟ أین کنت حبیب ؟ أین کنت عزیز ؟ أین کنت رفیق ؟ أین کنت ؟

..

تو آب باشی روی آتیش ، دوا باشی روی زخم ، گوش باشی برای شنیدن ، پا باشی برای دویدن .. ما هکذا الظن بک که وا گذاشته باشی و رفته باشی .. که خونده باشی و لم تُجیب .. لا اُخبرنا بفضلک عنک یا کریم 

+ ممنونم ازتون ، چشم به شرط لیاقت دعاگوئم و محتاج تر به دعای فرج .. ببخشینم جواب محبتاتونو ندادم کمی کسالت داره روزام .. باید پیدا کنم چیزیُ درونم 

* أین کُنت ؟ = کجایی ؟


سنجاق بشهـ بهـ: فقط تو رو دارم خدا, اللهم لک الحمد حمد الشاکرین, الحمدلله علی کل حال
+ نوشته شده در  چهارشنبه بیست و چهارم خرداد ۱۳۹۶ساعت 16:55  توسط پُرچِنهـ هه  | 
789 ....
ما را در سایت 789 . دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 135 تاريخ : پنجشنبه 25 خرداد 1396 ساعت: 7:36