عمه هه یه درونم تصمیم داش برای سوگلیه کیک بپزه بفرسته مشهد ! که خب پخت و خوبم شد شکر خدا . ازونجایی که توی خونه ما ، به شدت در زمینه کیک خوری بی رحمن ، همم جینگولچه اینجا بود و چشش دیده بود و نمیشد براش نفرستم خونه ، قطعا یه قالب کیک کم بود و چی ؟ ما فر نداریم . که چی ؟ کیک و روی گاز میپزم ، قالبو توی قابلمه ای که کمی آب داره میذارم و سرشم دم کش . قابلمه دومی سرش چفت نمیشد و آبش تند تند جوشیده بود و رفته بود توی قالب و کیک نصف ، پخته بود و نصف ، خمیر
ازونجاییَم که عروس تعریفی بودن این چیزارم داره ! تخم مرغ همزدم و شیر و کیک نصفه پخت و اضافه کردم و دوباره شد خمیر کیک . مواد دو برابر قبل شده بود و باز دو تا قالب و مراحل پخت مجدد که چی ؟ کیکه نپخت :| فکن کم آورده باشم !! کیک خمیریارو قایم کردم توی کابینتا و شب دوباره چی ؟ خمیر مایه و کمی شکر و رازیانه و آرد و کیکای خمیری و خمیر و ورز و چی ؟ دوناتـــــــــــــــــــ
تنها نکته ش اینه غذاها / دسرا / هر چی که این مدلی بهش میرسم و بکُشیمَم دهن نمیزنم . اینجوریه که تا بتونم بهش نگاهم نمیکنم ! هی أم منتظرم یکی یه کاریش بشه . بعد خونواده چی ؟ ماشاالله شون باشه همه سالم و سر حال ! البته الان خوابن . یعنی شِبه خوابن . خواب ؟ آره بابااااااا :| خوابن دیگه ان شاالله ؟ :/
برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 139