بسم الله
به سیاهی اعتقاد ندارم ، رنگ باشه یا عکس یا شعر .. اما قبلا سروده شدهها گاهی از عمیقترین جای ممکن داد میزنن " همینه ، این از بینهایت احساس کسی اومده که با تو قطعا مشترکاتی داشته .. انقد که انگار تو ، خود شاعر باشی "
من زخمهای بی نظیری به تن دارم
اما تو مهربانترینشان بودی
عمیقترینشان
عزیزترینشان
بعد از تو آدمها تنها خراشهای کوچکی بودند بر پوستم
که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند
به قلبم نرسیدند
بعد از تو آدم ها تنها خراشهای کوچکی بودند که تو را از یادم ببرند
اما نبردند ...
تو بعد از هر زخم تازه ای دوباره باز میگردی
و هر بار عزیزتر از پیش
هر بار عمیقتر ... *
این دقیقا حالی بود که باهاش زندگی کردم .. گذشت ؟ گذشت .. حتی اگه با گریههای از سر باز شدن دوباره درد به خواب رفته باشی .. گذشت .. می گذره رفیق :)
* غاده السمان
برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 115