بسم الله المنیع
هر اتفاقی ، فرازای متفاوتی توو دل خودش داره . امید ، حرکت ، ترس ، انفعال ... الان دقیقا جایی واستادم که بین شک و یقین یه تار مو فاصله س . یه لحظه ت ، متمایل به سمت سقوطه و یه لحظه ت ، پَره پرواز . لحظه توکل دقیقا اون موقع س که محکم واستاده باشی روی همین مرز باریک ، دقیقا روی روش . که نگاهت به خودش باشه و بی که بترسی ، شروع کنی به راه رفتن روی همین باریکی . ظاهرا اینجا باید نقطه ای از تردید باشه ، که برای من نیس ! برای منی که موهاش سفید شد ، تحقیر شد ، دروغ شنید ، جواب سلامش داده نشد ، اعتمادش خورد شد ولی هنوز قائله به " عشق کار خودشو میکنه بالاخره " این نقطه ، عینِ جایگاه توکله تموم سقوط این من اون موقع س که خاطرش از دست رحمت تو ، پرت شده باشه فقط ، خدا
+ بقیه ش میاد و میره .. مثه بادی که شاخه ای رو لرزونده باشه .. گیریم زورش برسه و برگی نذاره به تنت .. گیریم که لخت کنه درونتو از مَنیت و غرور و هر چی که بدتره .. گیریم که بشکندت شکستنی .. ریشه ت که توو خاکِ بندگی خدا باشه ، سبز میشی باز .. محکم باش :)
برچسب : نویسنده : bporchene6 بازدید : 220